عشق مامان و بابا آراد جونمعشق مامان و بابا آراد جونم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره
زندگی مشترکمونزندگی مشترکمون، تا این لحظه: 16 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره
آوین جون عشقمآوین جون عشقم، تا این لحظه: 7 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

❤عشق مامان و بابا آراد جونم❤

پسر باهوش وهنرمندم

سلام به گل پسر باهوشم گفتم باهوش چون یک کارهای انجام میدی که واقعا میمونم از کجا یاد میگیری و خلاق هم هستی مثلا بند حوله خودت رو برمیداری و طناب بازی میکنی با اینکه من یادم نمیاد جایی طناب بازی دیده باشی یا اینکه پشتی بزرگ رو برمیداری یک بالشت کوچولو وسطش میزاری میگی مامان این الک و دولنگه و خیلی چیزهای دیگه که یادم نمیاد. نفس مامان علاقه زیادی به موسیقی داری میرم مغازه اسباب بازی بیشتر سمت ارک و گیتار و ...این چیزها میری یا موقعی که یک مغازه آلات موسیقی میبینی بقدری ذوق میکنی که من میمونم به گروه رستاک خیلی علاقه داری شبها بیشتر وقتها موقع خواب درخواست میکنی که برات بزاریم مثل دیشب که ساعت یک و نیم شب هوس کرده بودی و به بابا...
28 مرداد 1393

این چند وقت

سلام پسر نازم  اول از همه بگم داری این مطلبها رو می خونی نگی چه مامان تنبلی دارم برام مطلب نمیزاره.اینقدر این روزها هوا گرم شده که حوصله هیچ کاری رو ندارم بعدش هم که ماه رمضان بود و من هم داشتم تو این مدت سخت می خوندم .حالا بریم سراغ عکسها و اتفاقات این چند مدت. شبهای قدر رفتیم مشهد خونه خاله  الهه جوون و کیان کوچولو هم اونجا بود و جمع خواهرها جمع بود و حسابی به همه خوش گذشت مخصوصا شما و کیان .یک شب با همدیگه رفتیم پارک ملت البته  شهر بازی که تعطیل بود رفتیم تو همون محوطه پارک جایی که وسایل بازی داشت .تا چشمت به قسمت فواره ها افتاددیگه مگه میشد کنترلت کرد یکسره میخواستی بری اونجا منم برات لباس برنداشته بودم چون بدون برنا...
21 مرداد 1393
1